عامل ايجاد احساس بيكفايتي
بي كفايتي در لغت به معناي احساسي است از بي عرضگي و نالايقي. احساس بي كفايتي احساسي دروني است كه عامل آن اغلب به كودكي فرد بازميگردد. وقتي والدين ارزش كودك را وابسته به عملكرد او مي دانند زمينه بروز اين احساس پديد مي آيد. در اين شرايط ذهن كودك احتمالا عملكردش را معادل دوست داشتني بودناش ميپندارد و از آن جايي كه كامل و بي عيب و نقص بودن براي هيچ كس ميسر نيست چنين فردي مستعد احساس بي كفايتي است.
بي كفايتي يك احساس است و نه يك واقعيت
بي كفايتي يك احساس است و نه يك واقعيت بنابراين ما ميتوانيم با تغيير در احساسات خود، مثبت بودن و انگيزه دادن به خود و غلبه بر تفكرات منفي و مخرب دراحساس بي كفايتي نيز تغيير ايجاد كنيم. به همين روال در ذهن و روان خود به دنبال راهي براي تجربه احساسات خوشايندتر و سالم تر باشيم كه بتواند ما را رشد دهد و در جهت بهبود قرار بگيريم.
راهكارهاي مقابله با احساس بيكفايتي
- به افكارتان نظم بدهيد
درست فكر كنيد كنيد و ببينيد اين احساس بي كفايتي ناشي از چيست. و يا اگر در مقايسه خود با ديگران احساس بيكفايتي ميكنيد، فكر كنيد دقيقا در چه زمينهاي نسبت به آنها احساس كمبود ميكنيد. افراد پولدار، خوشظاهر، تحصيلكرده، فضلا و دانشمندان و... بعد از اين روشن سازي است كه ميتوانيد به ذهنتان نظم داده و براي موفقيت خود برنامه داشته و آن را عملي كنيد.
- داشتن مهارت
هر مهارتي كه هر فردي پيدا ميكند، در واقع راه ارتباطي خود را با اطرافيان پيدا كرده است و بواسطه مهارت داشتن ميتواند خود را بيشتر از قبل و بهتر از قبل در شرايط مناسب تري نمايش دهد و اين احساس آرامش و بالندگي را تجربه كند. داشتن مهارت و علم و هر چيزي كه به صورت تخصصي در فردي رشد پيدا كند و آن را كسب كند، اعتماد به نفس را بالا ميبرد و فرد در انجام عمل مثبتي قرار ميگيرد.
بودن در رفتار و اعمال مثبت باعث ميشود خودتخريبي و دوست نداشتن خود به همان ميزان كم شود. بنابراين تمام اتفاقات مثبتي كه يك فرد براي ابراز وجود خود نياز دارد، در داشتن يك مهارت نهفته است و ميتواند دليلي براي رشد بيشتر و احساس بهتر باشد.
- به نمايشِ مضحكِ «ديگري بودن» پايان دهيد
زماني كه شما سعي در ظاهرسازي خود، بيشتر و يا حتي خلاف آن چيزي كه هستيد داريد، در خلوت خود آن فاكتورها در حكم كمبود براي شما ظاهر ميشود. در صورتي كه ممكن اصلا لزومي به خصوصيا ديگري را داشتن نباشد و شخصيت شما چه بسا محبوبتر باشد. اما شما با ظاهرسازي خود را درگير يك جنگ دروني بزرگ ميكنيد كه نه ميتوانيد شخصيت حقيقي خود را ارتقا دهيد و نه واقعا بشويد آني كه فقط در ظاهر نشان ميدهيد.
- دست از مقايسه خود با ديگران و خود كم بيني برداريد
داستان جوجه اردك زشت «هانس كريستين اندرسون» را بهخاطر بياوريد. يادتان هست كه قوي كوچك (جوجه اردك زشت) بهعنوان يك اردك احساس شكست ميكرد؛ چرا؟ چون او واقعا يك اردك نبود پس چطور ميتوانست در كالبدي كه واقعا نيست موفق باشد.
خود كم بيني طعمهي خودش را در دام «تفكر همه يا هيچ» گرفتار ميكند. اگر فقط بيني باريكتري داشتم، قابل اعتمادتر و خوشحالتر به نظر ميرسيدم! اگر فقط درآمدم فلان تومان بيشتر بود زندگي خوبي داشتم! اگر فقط ميتوانستم عين B باشم از خودم راضي بودم! اما زندگي واقعي براساس اين اگرها نميچرخد؛ بسياري از چيزهايي كه
باعث ايجاد احساس حقارت در ما ميشوند در واقع ساختهي ذهن خود ما هستند. شايد با يك بيني باريكتر، زيباتر بهنظر برسيد ولي اگر از مقايسهي خود با ديگران دست برداريد و با تكيه بر ظرفيتهاي خودِ واقعيتان مسير زندگي را به جادهي مطمئنتري هدايت كنيد، رضايت خاطر بيشتري خواهيد داشت و در دام خود كم بيني گرفتار نخواهيد شد.
متفاوت بودن هميشه هم به معناي ضعف نيست
اگر اكثر اطرافيانتان مجرد هستند و درحال ادامه تحصيل، تفريح و ... اما شما متاهل و درحال آشپزي، نظافت و ... و يا بالعكس، همهي اطافيان ازدواج كردند و شما زندگي خود را بدون چهارچوب و هدف ميدانيد و اين تفاوت احساس بيكفايتي شما را عامل ميشود،
https://www.beytoote.com/psychology/zendegi-behtar/feeling1-incompetence-treat.html
- پنجشنبه ۳۰ بهمن ۹۹ | ۱۴:۵۴
- ۳۵ بازديد
- ۰ نظر